جای آنی که تلاطــــــــم بکنیم می شود باز تفاهــــــــم بکنیم
کوچه ها را همه جارو بکشـیم آی همسایه! بیا «هو»بکشیم
همه در خانه ی هم جـــا دارند بچه ها «لِی لِیِ» خود را دارند
عصــــر، فالی بزنم می آیی؟ دارِ قـــــــــــالی بزنم می آیی؟
خانه را ساده کنم باز چطور؟ چایی آماده کنم باز چطور؟
با همین لهجه بومی خوبست؟ جمعه «حمام عمومی»خوبست؟
حاضری با همه ی اهل ادب در محل «دوره» بگیریم سه شب؟
عوضِ آنکه به کنجی بخزیم نظرت هست که نانی بپزیم؟
هیزمش با تو، تنورش با مـــن آرد: یک من تو و من هم یک من..
این که گفتم مثلی با نمک است زندگی دغدغه ای مشترک است
تا نمیریم در این مـــــرگامرگ توبهــــــــــــاری شو ولو با یک برگ
مطمئنم به تو بااین درکت
ازخدا برکت واز ما حرکت..