بیا هلال محــــرم دمید، گریه کنیم
به زیر بیرق شاه شـــــــهید گریه کنیم
بس است اینهمه یکسال، سیر خندیدیم
یکی دوماه بیا تا شدید گریه کنیم
به داغهای خداوندگار غم ـ زینب
که گریه کردن او کس ندید گریه کنیم*
برای حجله ء قاسم ، عمو، رباب … همه
به سرخ وسبز وکبود وسپید گریه کنیم
به یاد دخترک تشنه، پابرهنه، یتیم
که روی خار بیابان دوید گریه کنیم
وبرگلوی علی اصغر شهیدی که
بجای شیر، سنان را مکید گریه کنیم
علی الخصوص برآن ساعتی که شاه شهید
شد از برادر خود ناامید گریه کنیم
وخاک بر سر دنیا کنیم اگر نتوان
به کاکلی که به خون در تپید گریه کنیم
خدا نیاورد آن روز را که نتوانیم
ازآنچه بر سر مولا رسید گریه کنیم
جدید می شود این اشک ها ـ خدارا شکر
برای آنکه همیشه جـــــــــدید گریه کنیم
«سری به نیزه بلنداست و» خوب می دانیم
چگونه قصه که اینجا رسید گریه کنیم
بیا به غربت خورشید غایب از نظری
که خون زمشرق چشمش چکید گریه کنیم
***
(یاصاحب الزمان:)
هزار ویکصد وهفتاد وچند سال گذشت
کسی برای تو آیا شنید گریه کنیم؟
مهدی مشکات1389
*هرچه درتاریخ کربلا تتبع کردم (پس از عاشورا) جایی گریه ء بانو زینب را ندیدم!