آیا «دنیا» در عصر ظهور تمام می شود؟
سخنی درباره اتمام دنیا
(ویرایش جدید و بازنشریکی از مقالات گذشته)
پیش از آن که به پرسش یاد شده بپردازیم باید ببینیم اصلامعنی ومقصود از دنیا چیست و ماهیت آن چگونه است: دنیا درلغت به معنی پَستگاه، یا پا یین ترین جایگاه است ودر اصطلاح نیز به همین عالم طبیعیِ عنصری وحیوانی، که درفلسفه، “آخرالمواد”نیز خوانده می شود ،«دنیا» می گویند.اما پست بودن دنیا هم دوعلت دارد:
اول: علتِ شناسا (یابه اصطلاح: سابجکت ،که همان انسان است و) شاید بگوییم: علت یامبدأ حقیقی ومیزان هرگونه شرافت وپستی نیز همین انسان است. تا موجود مختاروآگاهی چون انسان دراین عالم نباشد نه شرافت وپستی ونه اساسا هیچ گونه خیر وشری معنا ومجال نخواهد یافت. ازین جهت می توان گفت که اصلا دنیا یک مقوله ی سابجکتیو وتماما از امور معنایی ست. همچنین همه ی شرور وپستی ها ی موجود نیزعمدتا معلول ضعف عقول مردم وفقرمعرفتی وغلبه ی اقتضائات حیوانیِ آنهاست لذا شما می بینید که انسانها هرچه پرهیخته وفرهیخته تر میشوند پستی ها یشان کمترمیشود وکمتر ایجاد گرفتاری می کنند.
دوم: علت بیرونی( آبجکت) است که همان قوانین سرسخت عالم مادی ست. این ازپستی دنیاست که اینهمه محدودیت برای انسان (خلیفه ی خدا!) ایجادمیکند ومثلا ما نمی توانیم سفر به آسمانها داشته باشیم. راستی اینهمه کرات آسمانی متروکه یاخالی از سکنه… آیا معقولتر نیست که هر خانواده ای لا اقل یک کره در اختیار داشته و درنتیجه انسان ها «شهرهای آسمانی»را ضمن تولید شرایط زیست محیطی ، ایجادوآباد کنند ؟ … وآنگاه بااین فتوحات آسمانی وراه یابی به مناطق کیهانی و(چه بسا به)عوالم دیگر! هرباره هزاران افق نوین معرفتی درذهن وضمیر آدمیان گشوده شود (؟…) این همان کمال و«توسعه ی طولی وعرضی» است که همواره حکیمان وفیلسوفان بزرگ در آرمانشهر خیالات خود جستجو می کردند وحافظ مانیز ،هم بر این باوراست که شأن حقیقی آدمی در تنگنای این سراچه ی ترکیب (دنیا) به دست نخواهدآمد:
آدمی درعالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر ببایدساخت واز نو آدمی
ما هم اکنون آنقدر گرفتارغل وزنجیر قوانین طبیعتیم که حتی برای یک سفر وجا بجایی ساده ی کشوربه کشوردرهمین کره ی کوچک خاکی هم به کلی تدارک واسباب ووسایط نیاز داریم! و هم البته ما آنچنان به این محدودیتها و غل وزنجیرها عادت کرده ایم که دیگر حتی جرات طرح مساله یافرضیه ی فوق راهم بطورجدی نداریم ! اما اگر قرار باشد اندیشه ی موعود رابه طور«جدی وباورمندانه !»پی گیری کنیم نه صرفا احساسی وقدسی (ونه به صورت کلی وکلیشه ای ومبهم و مه آلودِموجود!) خواهیم دید که اتفاقا اولین مساله همین است:
بله درعصرظهور، دنیا تمام میشود!
اما تمام شدن دنیا نه یعنی برچیده شدن سفره ی طبیعت بلکه برعکس یعنی گسترده شدن آن ! یعنی تکامل طبیعت وتوسعه ی ابعاد وفضاهای زیستی انسان وامتدادآن تاقله های سبز ملکوت وتاآنجا که و یرقی فی الاسباب اسباب السموات السبع و الارضین السبع!! یعنی درعصرموعود ِانسان وانسانِ موعود تمام آسمانها (آسمانهای ی ملک وملکوت)مسخّر ما میشوند .این حدیث نفیس نیز در امتدادهمان کلام کتاب مقدس است که: « وسخر لکم ما فی السماء جمیعا منه …» ( ن.گ.نجم الثاقب وتفاسیر روایی ذیل 164بقره. روایات متنوع بسیاردراین باب نقل شده است )
دواتفاق بزرگ :
گفتیم پستی وتنگناکی دنیا دوعلت دارد یکی نرم افزاری (انسان)ودیگری سخت افزاری(قوانین مادی) واما دواتفاق بزرگ عصر ظهورهم دقیقا درهمین دوحوزه است : «یضع یده علی رؤوس الانام …مهدی دستش رابرسر مردمان می نهد پس عقل ها واندیشه هاشان به کمال می رسد» .این طور به نظرمی رسد که :باتکامل یافتن عقل واندیشه انسان، دریافت های انسان ازهمین عالم طبیعت نیز به مراتب گسترده ترو ژرفناک ترخواهدشد وبدین ترتیب انسانها میتوانند قابلیت ها وانرژی های بی پایان عوالم راشناسایی وتسخیر کنند. واین همان اتفاق بزرگ دوم است که آیات وبشارات حدیثی متعددی برآن گواهی می دهند :
لاتنفذون الا بسلطان /یضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم/یطأُ اسباب السماوات../ثقلت فی السماوات والارض [1] …
هم اکنون اما طراز تعامل ما باعالم طبیبعت، بسیارسطحی و همانند کاربرِ یک رایانه آخرین سیستم است که از دستگاه پیشرفته ی خود صرفا درحد یک ماشین تایپ یا ماشین حساب استفاده می کند! پس این همه نظامات پیچیده وناشناخته ی کاینات برای کی وکجا تدارک دیده شده است؟ این هشدار مکررقرآن مقدس است که:
ما آسمانها وزمین را هرگز بیهوده وبه بازی نیافریده ایم!
روایات بسیارومتنوع دراین باب نیز شاهد این سخن اند که: گنج های معنایی ومادی این عالم ،تنها درعصر ظهورِ معنای «انسان» ،فوران خواهند کرد!..نتیجه آنکه: بلوغ وبرخاستن انسان از این پیله ی کنونی وازین زهدان عصرغیبت همان وظهور تماشاخانه ی حقیقی عالم وجود نیز همان وچه نیکوسخنی ست کلام جلال الدین در این مقام که:
چون توسرسبز شدی سبز شود جمله جهان
اتحادی عجب اند ر عَرَض و اَبدان بین
و هم چه گواراست این جرعه ء جان بخش از زیارت موعود :
السلام علی ربیع الانام ونضرت الایام
(سلام بر بهارمردم وخرّمی روزگاران…!)
یک نکته ازین معنی:
درپایان ، یک نکته ازین معنی هم بگویم وتفصیلش را به مجال دیگر بگذاریم که: خلیفه خداوند متعال در جهان هستی دو گونه ظهور دارد. یا به تعبیر دیگر: برای ظهور او، دو گونه تماشاگاه داریم :
1 ـ ظهور آفاقی: که همان ظهورموعود آن حضرت درعالم شهود ودرجهان خارج است وازخدای متعال نیز تحقق هرچه زودترآن را مسالت میکنیم.
2 ـ «ظهور اَنفُسی » : بدین معنی که طلوع وجه اللهِ امام علاوه بر جهان خارج، درجهان درون و در جوهرنفس ما نیز(درهمین عصرغیبت)امکان پذیر خواهدبود! همچنانکه امام باقرعلیه السلام به ابوخالد کابلی فرمودند: ظهورامام درجان شیعیان راستین، از تجلی وتابش نوراین خورشید هم شدیدتراست… اکنون دراینجا میخواهیم عرض کنیم که: میان ظهورآفاقی وانفسی امام اشتراکات زیادی وجوددارد وبیشتر آثاری که ظهورخورشید امام در جهان پس ازظهور خواهد داشت ، با ظهورانفسی ایشان درجان دوستاران حقیقی شان نیز (به نوعی ونسبتی) قابل تحقق است .به عنوان مثال:همانطورکه پس ازظهور آفاقی امام،تمام گیتی را عدل وصلح وصفا پرمیکند وهمانگونه که درعصرظهور،همه ی گنجهای زمین ودرواقع ، قابلیت ها وظرفیت های زمین آشکارمی شود …درفرض ظهورانفسی نیز همه این تبدلات وتحولات ،درجان شیعیان ومنتظران راستین امام،تحقق پذیراست . نتیجه آنکه : به وسیله ی “سیر استقبالی” وسلوک باطنی یسوی باب الله میتوان هم اینک درهمین کویرغیبت،پنجره هایی به بوستان عصرظهورگشود ودرحقیقت ،شبکه ای از بهشت عصر ظهور موعودرا درضمیر وزندگی خود ایجادکرد . بدینوسیله هرشیعه ای میتواند وبلکه می باید تا به اشعه ای از خورشید پنهان امام مبدل گردیده و هم بدین طریق و با طلوع وتشبک اشعه های آن خورشیدِ غایب ازنظر ، سپیده ء ظهور حضرتش را درافق نیز پدیدار ساخت . وانشاالله درجای خود خواهیم گفت که اصلا راز وراه اصلی ظهور نیز چیزی جز همین طلوع وتجلی اشعه ها وشیعیان واصحاب حقیقی امام نخواهدبود .چنانکه فرمودند:والله آنچه درانتظارش مانده اید نخواهد شد مگر آن هنگام که “عده ی موصوفه” ،[یعنی شیعیان واصحاب موردنظر] کامل شوند (ر.ک .کتاب الغیبة > باب – 12: ما یلحق الشیعة من التمحیص والتفرق والتشتت عند الغیبة…..)
راهکارعملی:
اول: یک راهکار رازآلوده ای که برای تحقق هر دوظهور (انفسی وآفاقی) درروایات توصیه شده است واکثرما از آن غافل بوده واز رمز وراز آن نیز بی خبریم در همین حدیث کیمیایی اعلیحضرت .عجل الله تعال فرجه است که فرمود:
اکثرواالدعا بتعجیل الفرج فان ذالک فرجکم
برای فرج،بسیار دعاکنید.همانا که (رمز)فرج شمانیز درهمین است!
بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31
(یکی ازپیشنهادهای موثر این است که در رأس هر ساعت یک مرتبه دعای اللهم کن لولیک (با وضو)خوانده شود تا انشاالله پس از گذشت چندین ماه ،فتوحات وبرکات حیاتبخش آن آشکارگردد. (+))
دوم: یکی ازکلیدمعناهای اصلی در وادی ولایت، عبارت است از”بیعت” . متاسفانه تاکنون این حقیقت بزرگ وبنیادین حتی مورد توجه مهدی پژوهان ما نیز قرارنگرفته است. حال آنکه اساسا کلیداصلی واولیه برای شکوفایی اسرار وآثار ولایت، همین بیعت است وشگفت آنکه به فرموده امام جواد علیه السلام :هرگاه 10000 نفر!با مهدی علیه السلام بیعت کنند ،خروج خواهدکرد. (درروایات مختلف شماربیعت کنندگان ،مختلف گزارش شده ودرصحیحه ابی بصیر این رقم 14000نفراست .ن.گ پرتال تخصصی تبیان مهدویت (+))
به یاری خداوند در مناسبت های بعدی پیرامون این حقیقت مهجور ودرخصوص آثار وهمچنین درباب آداب بیعت با امام نیز ـ براساس آیات وروایات ـ سخن خواهیم گفت.
والحمدلله رب العالمین (مهدی مشکات)
[1] این آیه کریمه: ثقلت فی السماوات والارض …( روزِ بسیار سنگین وزنی ست برتمام آسمانها وزمین!)پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درتفسیرش میفرمایند: مراد ازآن روز، روز ظهور موعوداست!) ن.گ تفاسی روایی وهمچنین مناهل الابرار ج.9ص50
همچنین در تفاسیر روایی مقصود از«سلطان» درلاتنفذون الابسلطان را تنها دوچیز دانسته اند:1ـامام مهدی 2ـ علم .که ارتباط این هردونیز بسیار واضح است.