بسم الله
سوال اول: چرا برای امام حسین (ع) گریه کنیم؟
دوست عزیزی ـ درفیسبوک ـ در جواب پست قبلیم (بیاهلال محرم دمید گریه کنیم..) این جمله تکراری را نوشته بود که : “حسین تشنه آب نبود تشنه اشک نبود …” وچون میدونیم که حالا اول محرمه و کم کم سروکله اینجور پیامها هم تک وتوک پیدا میشه .لذا جوابی که به اون دوست عزیز دادم را با تغییراتی در اینجا هم به شما تقدیم میکنم .هرچند سزاوار بود یک مقاله دقیق و مفصلی نوشته بشه اما فعلا همین مطلب زیرپستی را در همین حد ازبنده بپذیریدوفطور وقصورش را هم به بزرگواری خودتون ببخشید :
می دونی “اناقتیل العبرات “یعنی چی عزیزم؟ انتظار میره بینش و اندیشه بچه های شیعه خیلی فراتر ازاین حرفهای کهنه ونخ نمای تکراری باشه .قربانت گردم کمی توجه کن ببین اینهمه فیلسوف وسیاستمدار در دنیااومدند ورفتند همشون هم البته سهم زیادی در پیشرفت علم واندیشه داشتند و هیچ شکی هم دراهمیت وارزش کار دانشمندان وبزرگان تاریخ نیست .اما تاحالا فکرشو کردی : چند نفراز ما حتی یک جمله از حرفهای امثال افلاطون و منتسکیو.. و نیچه …رابلدیم ؟ چه کسی را میشناسین که مثلا درروز مرگ سقراط ـ الهه ء علم غرب ! ـ حداقل یک شمع روشن کنه؟ ولی ببین حسین را همه بچه ها وبزرگ ها ، همه بی سوادها وهمه فیلسوفان وعالمان جهان اسلام وحتی بسیاری از پیروان ادیان دیگه هم به خوبی میشناسند وغالبا با سرگذشت واهداف واندیشه های اوبخوبی آشناهستند .وبهش عشق می ورزند وهرساله میلیاردها نذورات وهدایا تقدیمش میکنند محرم وعاشورا که میشه کمتر خونه یا کوچه ای را پیدا میکنی که به تکاپوی حسین نیفته و..بالاخره هرکسی یه جوری عرض ارادت ومحبتی میکنه ..اصلا خود این شورش جهانی عاشورا (اونهم با مدیریت ومشارکت خودجوش مردمی)یک معجزه است ـ نیست؟ واین معجزه ایه که تاحالا درمورد هیچ بزرگ واندیشمندی اتفاق نیفتاده .میدونید علتش چیه؟ علتش اینه که اونها فقط با سطح “اندیشه وعقلانیت” انسانها تماس گرفتند وبس! اما دقت کن که : حسین با همه سطوح : “اندیشه” و”عقلانیت” ،”عواطف” واحساسات” وهمچنین با “فطرت قدسی” ما تماس گرفت حسین مقرحکومت خودش را در قلب ما ، در مرکز عواطف واحساسات ما تاسیس کرد.حسین با زبان بین المللی “عاطفه واحساس” سخن گفت.این زبان را همه می فهمند واین زبانیه که خیلی زودتروخیلی بهتر از هرزبان دیگه ای پیام هارا منتقل میکنه وهمه را متاثر میکنه وتو میبینی که حتی دشمن خبیثی مثل مروان بن حکم هم برمصیبت عباس وبرادرانش اشک می ریزه ومتاثر میشه ! ودر واقع به زانو درمیاد. همونجوری که اولین مجلس عزای حسین توخود کاخ یزید وبه دستور خود یزید علیه اللعنه برپا میشه ..بله برادرم ! حسین بن علی علیه السلام با علی اصغرش با رقیه ش با عموجان عباس با عمه جان زینب ..و با قاسم دامادش دوست ودشمن را به زانو درآورد[1] …اینها چهرهایی آشنا برای همه ء خانواده ها ،در همه سطوح فکری وفرهنگی هستند همه “عمه” را می فهمند “عمو” رامی فهمند “طفل شیرخواره” را می فهمند عواطف “دختر سه ساله” را می فهمندودرنتیجه همگی وقتی داستان حسین را میشنوند ناخودآگاه ، همزادپنداری میکنند ، زندگی حسین را لمس میکنند چون حسین با تموم زندگیش به میدان اومد … حسین به اتفاق خانواده عزیزش مهمان عواطف بشریتند ونام اونها دلها را متاثر میکنه . تنور عواطف را برافروخته میکنه وشورش ابدی درخلق عالم ایجاد میکنه که هرساله میلیونها انسان را به خیابانها وتکایا وبه مرقد مطهرش میکشونه و..اونوقت درزیرهمین باران اشک وعواطف عاشورایی ما ، آرام آرام اهداف قیام وفلسفه شهادتش را هم درگ رگ جان ودل ما جاری خواهدکرد ..اناقتیل العبرات!…
پس:
گریه خوبست ـ بیا گریه کنیم /ونگوییم :چرا گریه کنیم؟
السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین
[1]فلقدعظمت بک الرزیه وجلت …فی اهل السماوات واهل الارضین (زیارت عاشورای غیر معروفه)
بیت جاودانه محتشم :”بازاین چه شورش است که درخلق عالم است” هم ملهم از همین فقره زیارت عاشوراست.
سوال دوم: آیا دامادی حضرت قاسم (س) واقعیت دارد؟
دوست عزیز دیگری ضمن ابراز محبت ولطف ، تذکردادند که : دامادی حضرت قاسم. سلام الله علیه. واقعیت نداره
جواب:سلام سامان عزیز. ماجرای دامادی حضرت قاسم سلام الله علیه درمنابع متعددی ذکرشده واسرار وحکمتهای جالبی هم دراین عمل وجودداره که اگر فرصتی شد در پستی تقدیم میکنم .اما کسانی که نااگاهانه با این حقیقت مخالفت کردند هیچ دلیلی بر گفته خودشون جز استبعاد عقلی ! ندارند کتاب «محرق القلوب» مرحوم ملامهدی نراقی «المنتخب فی جمع المراثی و الخطب»
چون نوبت به قاسم بن حسن علیهماالسّلام رسید حضرت امام حسین صلوات الله علیه قاسم را در کنار گرفته و ماجرای وصیت امام حسن صلوات الله علیه را مبنی بر تمایل اون حضرت به ازدواج قاسم با دختر عزیزشون فاطمه علیهماالسلام را متذکرشدند…
البته بعضی متون تاریخی که قضیه ازدواج حضرت قاسم (ع) را در کربلا ذکر کردند،نام عروس را زبیده گفتند ولی ظاهرا امام حسین اسم همه دختران گرامیشون را “فاطمه “میذاشتند وبعد باالقاب دیگه صداشون میزدند همونطور که اسم پسران عزیزشون را “علی” میذاشتند
کتاب انساب آل أبی طالب هم جریان را به همین منوال ذکر کرده ولی خودم ندیدم