چون جهانی شُبهت واشکال جوست/مغزمی رانیم ما بیرون پوست
گرتوخود را بشکنی مغزی شوی/داستان نغز مغزی بشنوی
مقدمه:
بنابردلیلی، خیلی ساده باید صحبت کنم ولی اگه پیگیر مطلب بشین وعنایت بفرمایید متوجه میشین که بحث ساده ای نیست وانشاالله کم کم مبانی ومعانی عمیق این مطلب هم(که البته هرچه هست ازمعارف آل محمد.ص. هست) آشکارخواهد شد .فقط اگر این مقدمه را با ما همراهی کنید وبعد هم به مطلبی که درپایان سخن ودر قسمت “پیشنهاد” عرض میکنم انشاالله لبیک بگین .مطمأنا به حول وقوه الهی برکات خوبی را تجربه خواهیم کرد .اما عرضم را با این مقدمه شروع می کنم :
عادت نگران کننده ای که بسیاری ازماداریم اینه که روایات وکلا گزاره های دینی را تنها در ترازوی عقلانیت خودمون وزن میکنیم و به محض اینکه باهنجارها واصول عقلی خودمون هماهنگ نبود فورا یا ردّش میکنیم یا یه جوری تأویلش میکنیم یا به هرحال ازش عبورمی کنیم وبی خیالش میشیم .اصلا توجه نداریم که :اگه عقل ما بخواد حاکم وداور بردین باشه یا اگه هرعقلی بتونه بر تمام سطوح ولایه ها واسرار دین فورا احاطه پیداکنه که دیگه اون دین “دین“نمیشه! پس اگه ماواقعا مومن باشیم میبایست پیش ازهرچیز تحقیق کنیم ومطمأن بشیم که آیا این سخن از معصوم هست یانه ؟وبه محض اینکه فهمیدیم سخن معصومه ،اول روچشممون بذاریم بعد بریم دنبالش که بفهمیم واما اگر (به طورفرض)احساس کردیم حکم قطعی دین خدا باعقل جزوی ما جور درنمیاد قاعدتا باید عقل جزوی خودمون را با حقیقت الهی تطبیق بدیم نه بالعکس!…بقول مولوی:وقتی شما وارد یک بوستان پرگلی میشین که همه ی آدم های سالم هم احساس خوشی ازون مکان دارند ولی شما احساس بدی بهتون دست میده و مثلا بوی نامطبوعی از گلها استشمام میکنید اینجا باید شامه ی خودتون را زیرسوال ببرین نه بوستان را : مغز را بد گوی نه گلزار را/ خویشتن تاویل کن نه اخبار را
بله ، اگه دقت کنید بسیاری از ماها به خاطر داشتن همین عادت (که البته علامت خوبی هم نیست ) اساسا تکلیفمون را بادین ودینداری هم حل نکردیم واستخوان توزخم گذاشتیم . همینطور علی الحساب یا احتیاطا ، یه دینی داریم ویه نمازوروزه ای هم میگیریم و… درحالی که یک آدمِ” آزاده” وآدمی که برای خودش ارزش قایل هست هیچ وقت نمیتونه علی الحساب “عبدِ” کسی باشه ! آخه مگه چیز کوچکیه که ما هرروزداریم میگیم :ایاک نعبد! ..عبد یعنی چه ؟مگه آدم الکی میتونه عبد کسی باشه ؟ شما با این حرف من موافق نیسین که: اگه آدم مرد باشه و واقعا مرد باشه ولو هنوز نتونسته دین حق را کشف کنه ومومن هم حساب نشه اماهزاران برابر شرافت داره برکسی که تو زندگی و تو دین داری خودش مرد نیست ومردانه پای بیعت خودش نمی ایسته وهمینطور علی الحساب وبدون تحقیق ومعرفت عبادت میکنه ؟…ازامام مهدی روایته که فرمودند: “واقعا احمق های شیعه بسیار مارا آزارمیدهند وکسانی که دینشان به اندازه ی بال مگسی ارزش ندارد!” …بله اگرانسان آزاده ومرد باشه ،وقتی دیندار بشه واقعا دینداری میکنه و اما اگه کسی ارزش وعزتی برای شخصیت خودش قایل نباشه دینداریش هم هیچ وقت به درد نمی خوره وبنیان ایمانش هم اون قدر ضعیفه که بالاخره دیریازود تقش درمیاد وفرومیریزه .به این آیه دقت کنید: “الذین خسرواانفسهم فهم لایومنون”!
پس ما اگه برای شخصیت وحرّیت خودمون ارزش قایل باشیم اولا بدون تحقیقِ کامل ومطالعه ی جدی زیربار هیچ مذهب و ومکتبی نمیریم وثانیا وقتی فهمیدیم یک دین واقعا دین خداست و تمام کلمات وگزاره های اون ،سخن خداوند متعاله ، بعداز اون که با اون دین بیعت کردیم باتمام وجود ومردانه سرسپرده ی اون میشیم وتمام زندگی ودنیای خودمون را خرج اون حقیقت الهی میکنیم وبه تمام معنی “عبدالله “میشیم .بنابراین یک دیندار واقعی هیچ وقت از کنار پیام ها ی خداوند واولیای خداوند به سادگی وسرسری عبورنمیکنه و روی تک تک جملات وکلماتش تدبرمیکنه وعقلانیت وهنجارهای خودش را با عقل الهی (وحی) تنظیم میکنه (نه بالعکس)
یکی از خسارت های بزرگ این دینِ سرسریِ ما اینه که بیشتر کُدها و کلیدهایی که خدای متعال ومعصومین برای خوشبختی ما معرفی کردن را یا خبرنداریم یا همونطور که عرض کردم : چون دیدیم با عقلانیت ما جوردرنمیاد ازش عبور کردیم …وحالا این همه مقدمه را عرض کردم تا یکی از همین کلیدها ودرواقع “شاه کلید” خوشبختی دنیا وآخرت خودمون را معرفی کنم . شاه کلیدی که (به همون علت یادشده ) قرن هاست تو انباری اعتقاداتمون آویزونش کردیم وسراغش نرفتیم ودقیقا مثل کسی شدیم که سالها در زندان بسر میبره وکلید زندان هم توطاقچه گذاشته ! :
این عجب می دان که در زندان “در” است /وین عجب تر که کلیدش دربراست!
( مولوی)
شاه کلید خوشبختی
ببینید:امام معصوم داره میگه ! (امام معصوم!) اونم امامی که همه ی انبیا واولیای تاریخ منتظرش بودن وبراش تپیدند وگریستند واز شوق دیدارش آه کشیدن وبقول عطار:
صد هزاران اولیا ،روی زمین/ازخدا خواهند مهدی رایقین
بله این امام معصوم وموعود همه ادیان که اصلا تخصصشون در رسوندن فرج عالم وخوشبخت کردن همه ی مردم جهانه ! یعنی کاری که هیچ یک از بزرگان ومصلحان تاریخ درطول عالم نتونستند بکنندرا خداوند متعال به ایشون توفیق میده وعلوم و اسباب این امر عظیم وحیرت انگیز را هم به دست مبارک ایشون داده؛ این امام عزیز ، خودشون فرمودند وهمه ما هم بار هاشنیدیم که
(فرمودند): اکثروالدعا بتعجیل الفرج فان ذالک فرجکم یعنی:برای فرج زیاد دعا کنید چراکه فرج شما واقعا همین است . واین یعنی همون شاه کلید !
خب ! الان مابرای چند صدمین بار، باز هم این حدیث نفیس را شنیدیم امانتیجه ش چی میشه؟….مسلما اگه بخوایم نتیجه ی جدیدو جدی بگیریم مستلزم اینه که یک کارجدیدی ورفتارتازه ای نسبت به این حقیقت مهجور داشته باشیم .
اما پیشنهاد
به لطف خداوند،مثل خیلی ازشما دوستان ،چند سالی در مورد اسرار وآثار دعابرای فرج، تامل ومطالعه کردم .آخه مساله کوچکی نیست .فقط یه حدیث وده تا حدیثم نیست .ما روایات فوق العاده ای داریم که به طور فوق العاده روی این مساله تاکید میکنند وحتی امام حسن عسکری علیه السلام به عنوان یک اعلا میه راهبردی برای دوران غیبت صریحا اعلام میکنند: همه ی مردم دراین دوران هلاک میشن (هرکدوم به نوعی ونسبتی) جز یک دسته؛ اون هم مهدویونی که توفیق دعابرای فرج پیداکنند!
خلق می مانند درعسر وحرج/جزدعاگویان تعجیل فرج
این واقعا حرف ساده ای نیست وخیلی ها ممکنه این جا عقلشون “ارور” بده ولذا همونطور که اول سخنم عرض کردم :یا ردّ می کنند، یا ردّ میشن ویه جوری دین وزندگی علی الحسابی خودشون را ادامه میدن وخیلی جدی نمی گیرن این چیزا را!..اما خدا لطف کرد وخیلی رواین موضوع سماجت کردم که ببیینم راز این مطلب چیه وچه حکمتی در این همه تاکید هست؟ چرا اصلا میفرمایند”افضل الاعمال انتظارالفرج”؟ ما اینهمه عمل خوب وعبادت های مهم داریم چرا انتظارفرج این قدر مهم اعلام شده ؟!!!… بالاخره بعد از مطالعه وپی گیری های زیادی دیدم اصلا فرج معرفتی وعلمی وانواع فرج های مختلفی که شما بتونین تصور بکنین ،حقیقتا در حوزه ی دعا برای فرج حاصل میشه ! [1] وشاید الان باورش براتون مشکل باشه اما به عنایت الهی یک اندیشنامه ی جامعی تحت عنوان “مهدویت راهبردی وتمدن سازی اسلام” ازدل همین احادیث استخراج شد که ده ها دکترین برای تمدن سازی ! ازش حاصل میشه وتمام این ها هم خداراشکر مبانی تءوریک علمی وفلسفی وکلامی ش فراهم شده (وقابل اثباته)منتهی دراین وبلاگ بیشتر میخوام بارویکرد معنوی ومعرفتی، بخشی از این اندیشنامه را به تدریج تقدیم کنم .البته بشرطی که دوستان هم در طرح وتبیین اون وارد گود بشن تا نهایتا اگر دیدیم دوستان عزیز علاقه نشون دادند وهمکاری کردند انشاالله آهسته آهسته سرفصلهای مبارک وموثری ازاین نظریه را معرفی میکنیم وبه بحث وتبادل نظرمیذاریم وگرنه تنها به همین سرفصل کلی(آثارواسراردعابرای فرج) بحث را خلاصه کرده وخاتمه میدیم
پس منتظر شما میمونم اگه 10 نفر دوست مهدوی علاقمند و به اصطلاح:پاکار پیداشد که یک گروه علمی معرفتی گرم و پرشور درست کنیم (اگه اظهارآمادگی کردند) انشاالله به حول وقوه ی الهی کار را آغازکنیم وقت افطار و دمادم اذان صبح ،سرگل اوقات دعاست.
التماس دعای فرج
1 ـ لذا فرمودند:انتظارالفرج من الفرج! یعنی خود منتظر فرج بودن ودر راهبرد انتظار فرج زندگی کردن بخشی از فرج است
بنده مشتاقم. یا علی